ml>
آنگاه انسان در در لحظه ای خود را در محضر فرستاده خدا حس میکند ...آنگاه انسان می خواهد لحظه ای در تنهایی خود به آرامش بدون واسطه دست یابد...آرامشی پایان ناپذیر..شور انگیز...طرب انگیز...انگاه در آن سوی سکه اضطراب وتشویش جسم مادی ..تماشای جهانی فراخ وفربه از نسیم رحمت دوست پنهان است...خداوند بر هدیه خود بر بشر و رحمت خود بر آدمیان..و بر صفتی از اصفات خود درود می فرستد...و چه زیباست سلام خدا را با ندای ملکوتی شنیدن....ما را به عرش می برد و به فکر وا می دارد
امروز صفا با دل وجان همراه است
نوشته شده توسط : حمید
حضرت زهرا علیهاالسلام از منظر امیرالمومنین
منزلت و جایگاه رفیع حضرت زهرا علیهاالسلام در نزد حضرت علی علیه السلام نشانگر اوج شخصیت زن در نگاه اوست، یک زن میتواند چنان بالا رود که مایه مباهات و افتخار امام (علیه السلام) گردد. اگرچه بیان عظمت مقام حضرت فاطمه علیهاالسلام در نزد حضرت علی علیه السلام خود تحقیق مستقلی میطلبد لکن در اینجا فهرستوار، به ذکر پارهای از موارد، پرداخته شده تا بیانگر اوج مقام و مرتبه زن در نگرش حضرت باشد.
مباهات حضرت علی به همسری فاطمه علیهماالسلام
شخصیت بزرگی چون علی علیه السلام به همسری فاطمه علیهاالسلام افتخار میکند و همسری با او را برای خود فضیلت و ملاک برتری بر دیگران و شایستگی پذیرش مسئولیتهای سنگینی چون رهبری جهان اسلام میداند. برخی از موارد که حضرت برای اثبات حقانیت خود به داشتن همسری فاطمه علیهاالسلام استناد فرمودهاند عبارت است از:
* در پاسخ نامهای به معاویه از جمله فضیلتها و امتیازهایی که حضرت به آن اشاره میفرمایند این است که «بهترین زنان جهان از ماست و حمالة الحطب و هیزم کش دوزخیان از شماست.»(1)
حضرت علی علیه السلام در ضمن پاسخ به نامه معاویه مینویسد: «دختر پیامبر صلی الله علیه و آله همسر من است که گوشت او با خون و گوشت من در هم آمیخته است. نوادگان حضرت احمد(صلی الله علیه و آله)، فرزندان من از فاطمه علیهاالسلام هستند، کدامیک از شما سهم و بهرهای چون من دارا هستید.»
* در جریان شورای شش نفره که خلیفه دوم برای جانشینی وی را تعیین کرده بود حضرت خطاب به سایر اعضا فرمود: «آیا در بین شما به جز من کسی هست که همسرش بانوی زنان جهان باشد؟» همگی پاسخ دادند: نه.(2)
* حضرت علی علیه السلام در ضمن پاسخ به نامه دیگر معاویه مینویسد: «دختر پیامبر صلی الله علیه و آله همسر من است که گوشت او با خون و گوشت من در هم آمیخته است. نوادگان حضرت احمد(صلی الله علیه و آله)، فرزندان من از فاطمه علیهاالسلام هستند، کدامیک از شما سهم و بهرهای چون من دارا هستید.»(3)
* در جریان سقیفه حضرت ضمن برشمردن فضایل و کمالات خویش و این که باید بعد از پیامبر، او رهبری و هدایت جامعه اسلامی را عهدهدار شود به ابوبکر فرمود: «تو را به خدا سوگند میدهم! آیا آن کس که رسول خدا او را برای همسری دخترش برگزید و فرمود خداوند او را به همسری تو [علی] در آورد من هستم یا تو؟ ابوبکر پاسخ داد: تو هستی.(4)
ادامه مطلب...
نوشته شده توسط : حمید
بعضى از ناآگاهان چنین پنداشتهاند که انتظار ظهور مهدى (ع) بر اساس آیات فوق(که درمقاله قبل آمده است) ممکن است سبب رکود و عقب ماندگى یا فرار از زیر بار مسؤولیتها و تسلیم در برابر ظلم و ستم گردد، چرا که اعتقاد به این ظهور بزرگ مفهومش قطع امید است از اصلاح جهان قبل از او حتى کمک کردن به گسترش ظلم و فساد است تا زمینه ظهور آن حضرت فراهم گردد.
این سخنى است که سالهاست بر سرزبان مخالفان و منکران قیام مهدى (ع) است و ابن خلدون به آن اشاره کرده است، درحالى که مطلب کاملا برعکس است و انتظار این ظهور بزرگ آثار بسیار سازندهاى دارد که در ذیل به طور فشرده مىآوریم تا معلوم شود آنها که چنین قضاوت کردهاند قضات عجولانه و حساب نشدهاى است در برابر مسالهاى که هم در قرآن مجید به آن شاره شده و هم در احادیث متواتره که در کتب معروف اهل سنت و منابع مشهور شیعه آمده با صراحت مطرح شده است .
نوشته شده توسط : حمید
به نام تو!!
خدایم سلام!...امشب تو مرا فرا خوانده ای که خود را به آغوشت بسپارم و با تمام وجود استشمامت کنم ...اما رحیمم ...با چه رویی؟...چگونه تو را بیابم؟...نوری برای چشمانم باقی نمانده ...شانه هایم خمیده از فرط سنگینی کوله گناهانم...هر گاه این حس هجوم آورد به دلم تو چه زیبا نگاه پر مهرت را بر سرم فرو ریختی ومرهمی شدی بر زخم های دیرینه... . این شبها را دوست دارم چرا که یاد آور اتصال خاک است و آسمان ...هنگامی که نامه ای ازطرف دوست رسید...زمانی که یار خود را نزدیک قرار داد... . پروردگارم می خوانم امشب تو را و می دانم که جوابم می دهی...اما...اما...چه چیز سخت تر از اینکه صدایت را نشنوم ...تو نزدیک منی اما فرسخ ها فاصله است میان من و تو ...
آیه ی زیبای «وَ إِذا سأَلک عِبادی عَنی فَإنی قَریب أُجیب دَعوَهَ الداعِ إِذا دَعانِِِِ فَلیَستَجیبوالی و الیؤمنوابی لَعَلَهم یَرشُدون» مد هوشم کرده ... . مدام در ذهنم به رقص می آید ، همچون غباری محو گشته ، جان گرفته و رقصی دوباره ...تو به حبیبت گفتی : اگر بندگانم از تو مرا خواستند همانا که من نزدیکم ...نگفتی ای رسولم جوابشان را اینگونه بده ، که تو خود پاسخگوی بندگانت شدی...خودت گفتی دعوت هر بنده ات که خواستار تو باشد را جواب می دهی ...همه اینها قبول..اما حنانم !..یک سوال آزارم می دهد...تو به من بگو ...آیا مرا به بندگی قبول می کنی؟!...در عبادی که گفتی جایی برای من هم هست؟!
--------------------------------------------
این آیه ی نازو می تونی تو سوره بقره پیداش کنی !!!186اینم شمارش ...
اول همدیگه رو حلال کنیم بعدهم دعا...
نوشته شده توسط : حمید